محمد ایرانی

 

 

 

 

سکوت دانشگاه ناشی از سرکوب و یا سلطه تفکر اصلاح طلبی

 

 

 

دانشجویان که همواره پرچم مبارزات دموکراتیکی و سوسیالیستی را بدست داشتند ، چرا اکنون چنین سکوت کرده و در انتظار تغییرات از طرف دولت اعتدال گرا مانده اند ؟ دولتی که بنمایندگی از بخشی از اصولگرایان ، اعتدال گرایان و اصلاح طلبان در تقابل با تندروان حکومتی ، بسختی تلاش میکند تا عمر جمهوری اسلامی را افزایش دهد ؟ دانشگاه تهرانی که همواره سوی تحولات را برای همه اقشار مختلف کشور روشن میکرد ، چرا اکنون بهمراه دیگر دانشگاههای کشور ، این چنین خاموش مانده و حرکتی در تقابل با نظام انجام نمیدهند ؟ کجایند دانشجویانی که ١٦ آذر ها را آفریدند ، نسل جوانان از جان گذشته ای که با مبارزات چریکی تلاش میکردند تا با اهدای جانشان موتور بزرگ را بحرکت دربیاورند کجایند ؟ چرا دیگر دانشجویانی که با شور و هیجانشان در سالهای ٥٦ و ٥٧ موجب ایجاد جنبش دموکراتیک وسیعی شده بطوریکه دیگر ادامه سلطنت را غیرممکن نمود ، در صحنه حضور ندارند ؟ آیا سرکوب خشن حکومتی موجب ازهم پاشیدن شور مبارزاتی دانشجویان گردید ، مگر در گذشته همواره دانشجویان در میان سرکوب به تقابل با حکومت برنمیخواستند ؟ آیا نباید نتیجه گرفت که سلطه تفکر اصلاح طلبی بر فضای دانشگاهها موجب رکود مبارزه دموکراتیک گشته است ؟

 

اوج تاریخ جنبش دانشجویی را باید دوران سالهای ٥٦ تا ٦٠ دانست که با تراژدی وحشتناکی که با سرکوب خشن سال ٦٠ حکومت همراه بود ، بپایان رسید . این پایان غم انگیز را نباید تنها به سرکوب و کشتار منوط نمود ، چه جهت گیری سیاستهای استراتژیک و تاکتیکهای دانشجویان و بطور کلی سوسیال دموکراسی ، حاکی از ضعف مفرط ایدئولوژیکی آن سالها است که تنها تقابل با امپریالیسم غرب و لیبرالهای نهضت آزادی را دشمن دموکراسی و سوسیالیسم میپنداشتند . جایگزین پویان انقلابی که درپی اعتلای مبارزه و نفی چریکیزم بود ، سیاست بازانی آمدند که در پی تثبیت نظام جدید بودند و جایگزین حنیف نژادها نیز رجوی هایی گشتند که در فکر حکومت کردن بودند . تفکر آن سالها که خودرا از تفکر ایدئولوژیکی بجا مانده از اردوگاه شرق مستقل نکرده بود که بخشی از آن بدلیل خفقان دوران سلطنت بود ، بخشی خرده بورژوازی بحکومت رسیده را انقلابی پنداشته و دلیل سرکوبی پس از استقرار جمهوری اسلامی را تنها ناشی از سایر اقشار به حکومت رسیده میدانست . تفکر سوسیال دموکراسی بدلیل فقر تئوری و فلسفه ، کلیت یکپارچه نظام را در قالب بافتهای سرمایه داری جدید درک نمیکرد که چگونه از نظر نظامی با تاسیس سپاه و کمیته های انقلاب و از نظر سیاسی و اقتصادی با ایجاد بافتهای مجاهدین انقلاب اسلامی ، موتلفه و بنیادها و از نظر مذهبی با روحانیتی که دیگر مرز سیاسی و  اقتصادی برایش تفاوتی نداشت ، محکم میکند . روحانیت که سالهای بسیاری از حفظ لمپنهای لوطی منش سود برده بود ، نیز لباس شخصیها را پایه گزاری نمود تا خارج از بافتهای اصلی نظام ، نقش سربازان پیاده را در سرکوب دانشجویان ، کارگران و سایر اقشار مخالف بازی کنند .

 

مجاهدین انقلاب اسلامی با کمک تئوریسینهایی همچون حجاریان و گنجی و سروش و سایرین پایه های اطلاعاتی ، نظامی و تفکر نظام جدید را ریخته و با کمک بازوهای لباس شخصی و کمیته ها ، بافتهایی را ایجاد کردند تا تفکر سوسیال دمکراسی را از دانشگاه بیرون نمایند . این سیاسیون مرتجع که اکنون در رل اصلاح طلبان با پوشش اسلامی دموکراسی خواه ( ؟ ) ظاهر شده اند ، توانستند ترکیبی از مذهب شریعتی را با دیدگاه خود ایجاد کرده و دانشگاهها را تصرف نمایند . با این ترتیب نه تنها سوسیال دموکراسی را از نقش پیشروی جامعه بازداشتند ، بلکه طبقه کارگر را نیز از پشتیبان سنتی خود ، چه از نظر تئوریک و چه از نظر همراه جدا کردند . از آنزمان ببعد دیگر حرکتهای دموکراتیکی و سوسیالیستی تحت تاثیر تقابل بافتها و نیروهای اقشار مختلف حکومت بایکدیگر قرار گرفت . بدیهی بود که با جایگزین شدن بافتها و اقشار حاکمه جمهوری اسلامی با اقشار سلطنتی و جنگ جناحی برای تصاحب قدرت سیاسی ، اقتصادی ، سیاسی و نظامی حکومت ، بخشی از بافتهای دانشگاهی به دنبال شبهه دموکراسی اسلامی بیافتند تا تفکر اصلاح طلبی پایه ریزی گردد . حسن این تفکر برای حکومت در این بود که آنها هیچگاه موجودیت نظام را مورد سوال قرار نداده و همواره مانع اصلی رشد سوسیال دموکراسی بودند ، لذا توانستند پا بگیرند . از میان آن گروهها تحکیم وحدتها و برخی گروههای دیگر توانستند پایگاه خودرا در میان دانشجویان محکم کرده و تفکر اصلاح طلبی را جایگزین تفکر سوسیال دموکراسی بنمایند ، گرچه در ادامه برخی از این گروههای سیاسی دانشجویی تلاش دارند خودرا از قالب اصلاح طلبی خارج سازند ، اما همچنان تحت تاثیر تفکر پیشین قرار دارند . البته گروه طبرزدی و دیگر دانشجویان پا را فراتر نهاده و بتدریج با جبهه دموکراتیکی که ایجاد کردند ، در مقابل نظام قرار گرفتند ، اما هیچکدام از این گروههای برآمده از درون بافتهای حکومت نتوانستند نقش فراتری را داشته باشند . لذا چنانچه انتظار میرفت ، باوجود سرکوب و تسلط تفکر اصلاح طلبی ، دیگر گروه سیاسی با افکار چپ نتوانست خودرا مستقلا مطرح نماید و بیشتر بصورت فردی همچون مجید توکلی توانستند علنا از افکار مربوط به چپ دفاع نمایند .

 

در جنبشی که سال ٨٨ در تقابل با ولایت فقیه و حکومت ایجاد گردید ، گرچه در مراحلی توانست افکار سوسیال دموکراسی را تبلور بخشد ، اما سران اصلاح طلب توانستند با توجه به در اختیار داشتن رسانه های داخلی و خارج کشوری ، تفکر اصلاح طلبی را در جنبش غالب نشان داده و نشان دهند که جنبش هیچ تناقضی با موجودیت نظام ندارد . دستگیری سران اصلاح طلب بدلیل انحصار طلبی تندروان به انعکاس مثبتی از مقاومت سران اصلاح طلب در مقابل ولایت فقیه توجیه گردیده و درنتیجه موجب گردید که فضای امکان تغییر در جامعه با روش اصلاحات معقول بنظر رسد . درحالیکه باتمام سختی که برخی از سران اصلاحات در زندانها نشان دادند و در خارج کشور با کمک رسانه ها بزرگنمایی گردید ، به عملکرد آنها در گذشته پرداخته نشد که چگونه خود آنها در زمان قدرتشان در مقابل تفکر دموکراسی خواهی مقاومت کرده و اجازه به تفکر مخالف نظام را نمیدادند . نباید فراموش کرد که احمدینژادی که مورد استقبال بخشی از جامعه گردید ، در تقابل با فساد دوران سازندگی و اصلاحات پا به عرصه رقابت انتخاباتی گذاشت و دوران قبلی خود عامل اصلی در رسیدن کشور به بحرانهای اقتصادی و سیاسی بود . اکنون با مانوری که سیاستمداران باهوشتر نظام انجام داده تا تفکر اعتدال گرایی را که هدفش بمراتب پایینتر از تفکر اصلاح طلبی است را در جامعه جا بیاندازند ، درخواستها نسبت به سال ٨٨ بسیار تقلیل یافته است . در این برهه است که امثال حجاریان و گنجی و سایر اصلاح طلبان در داخل و خارج کشور تبلیغات وسیعی را براه انداخته اند که باید صبور بود تا دولت اعتدال گرا بتواند بحرانهای سیاسی و اقتصادی را کاهش دهد . اما آنچه بیان نمیگردد اینکه سرانجام با این کاهش ، چه تاثیری در زندگی کارگران و دیگر اقشار پدید آمده و چگونه شبه دموکراسی در کشور پیاده میگردد ! بهرحال آنچه روشن است تا زمانیکه تفکر غالب اصلاح طلبی و هرگونه عملکردی که گمان برد از درون این نظام تغییراتی بسود جامعه ایجاد خواهد شد ، هیچ دگرگونی چه از نظر سیاسی و چه از نظر اقتصادی و اجتماعی پدید نخواهد آمد .

 

شکست جنبش سبز باوجود اثرات مهمی که بجا گذاشت ، شاخکهای نظام را تیز کرد که نه تنها باید دانشگاه را کنترل کرد ، بلکه باید جلوی تاثیرات تحول آمیز دانشجویان بر کارگران را نیز گرفت . این چنین بود که بسیاری از دانشجویان فعال دستگیر و شکنجه و حتی اعدام ویا اخراج گردیدند و با کنترل شدید دانشگاهها از طریق بافتهای جناحی و لباس شخصی ها و نیروهای امنیتی و نظامی ، اجازه هیچگونه حرکت مخالفی داده نشد . اما باید فضای سیاسی باقیمانده که همچون آتشی زیر خاکستر بود ، نیز جهت داده شود تا دیگر تندباد جنبش سال ٨٨ بوجود نیاید . نگرانی نیروهای امنیتی حکومت بدلیل بحرانهای اقتصادی و گسترش اعتراضات گسترده کارگران بود که ممکن است جنبش کارگری وسیعی ایجاد شده و دوباره خود محرکی باشد تا دانشجویان خواهان تغییر نظام بپا خیزند . این موضوع بهمراه محدودیتهای مالی رژیم جزو عوامل مهمی بودند تا بخشی از اصولگرایان به صرافت نرمش قهرمانانه در مقابل قدرتهای غربی جهت رفع تحریمها و کنترل داخل کشور باشند . از پس چنین توافقی بود که تندروان اصولگرا از جناح دیگر اصولگرا شکست خورد که این امر با پا بمیدان رقابت گذاشتن گروه اعتدال گرایی صورت گرفت که با هردو جناح و همچنین سران اصلاح طلب ، فاصله خودرا حفظ کرده بود . گرچه بخشی از سران اصلاح طلب از زندان آزاد شدند و بهمراه رفسنجانی و خاتمی تلاش کردند تا دوباره سهمی در قدرت پیدا نمایند ، اما روشن است نه خامنه ای و نه دیگر جناحهای اصولگرا حاضرند ، مجددا بخشی از قدرت را به آنها واگذار کنند . بدیهی است جناح تندروی اصولگرا شدیدا از آنها انتقاد خواهد نمود و جناح دیگر اصولگرا در زمانهایی از آنها برای رقابت با تندروان استفاده خواهند نمود . اما هدف دولت روحانی برای کنترل دانشگاهها و طبقه کارگر از طریق بافتهای اقتصادی و امنیتی صورت خواهد گرفت که بخشی از این جهت گیریها در مراسم روحانی با بخشی از دانشجویان چنانچه در رسانه های داخلی منعکس شده ، روشن است . 

 

روحانی با اشاره به قرائت دو بيانيه دانشجويی در آغاز مراسم ادامه داد؛ بيانيه دو گروه دانشجويی که قرائت شد هر دو زيبا بود چون هر دو حرف دل خود را در نوشتارشان اعلام کرده بودند ، اين افتخار کشور و دانشگاه ماست ، حس آزادی برای اظهارنظر در همه کشورها نيست ، اين جزو افتخارات انقلاب اسلامی است . وی با تاکيد بر اينکه نقد دانشجويان به اندازه حمايت آنان زيباست ، اظهار داشت ، نقد دانشجويان نيز به نوعی حمايت است . نقد از دولت نعمت بزرگی است که بايد در برابر آن با کمال تواضع سر فرود آورد . نقد دلسوزانه نه تنها برای دولت که برای کشور ثمرات ارزشمندی دارد . وی با تصديق اين جمله که دانشگاه مرکز حزب نيست ، اظهار داشت ، دانشجو بعنوان عضو حزب نيست ، دانشجو از منظر يک سياستمدار به مسائل نمینگرد ، دانشجو بمثابه يک انديشمند و متفکر به مسائل سياسی و اجتماعی نگاه میکند . روحانی ادامه داد ، نه تنها آشنايی دانشجويان به مسائل منطقه ای و جهانی مهم است بلکه ضروری و لازم نيز است اما فراموش نکنيم رسالت اصلی دانشگاه ، توليد علم و فناوری است . روحانی تاکيد کرد ، دانشگاه همان طور که شهروند متخصص را میسازد ، شهروند مشارکت جوی آگاه را نيز تحويل جامعه میدهد ، از اين نظر دانشجويان بايد به مسائل سياسی و اجتماعی نيز آگاه باشند . این جملات با نظریه حجاریان که با دیگر همکاران داخل و خارج کشوری همچنان تلاشش را برای حفظ و ثبات حکومت مینماید ، کامل میشود که باید درحال حاضر درخواستی از دولت نداشته و به دولت فرصت داد . بنابراین تلاش دولت بهمراه اصلاح طلبان و بخشی از جناح اصولگرا صرف این میشود که دانشجویان صبور بوده و فعالیتی برضد دولت اعتدال گرا ننمایند و اگر چنین شود ، دانشجویان آگاه با سکوتشان بهترین زمان را برای وظیفه تاریخی که در مقابل جامعه دارند ، از دست خواهند داد .

 

دولت روحانی با جملاتی که در بالا نقل شد کاملا سیاست پشت پرده خودرا اعلام کرد که از دانشجویان نقد دلسوزانه و صبورانه را انتظار دارد و اینکه دانشجویان نباید عضو حزب سیاسی باشند ! بنظر دولت جدید آگاهی دانشجویان تنها باید شهروند متخصص و مشارکت جو را بسازد یعنی برای دولت و نظام جدید ، نه اینکه درفکر تغییر نظام باشد . ارجاع بخشی از پروندهای دانشجویان ستاره دار جهت بازگشت آنها به دانشگاهها بهمراه برگشت برخی از استادان ، در حقیقت تسکینی برای دانشجویان و دلیلی برای صبر آنها اجرا میگردد . این امر تنها زمانی نتیجه مثبت در فضای دانشگاهها و حرکت  آینده دانشجویان خواهد داشت که فضای اعتراض و درخواستهای گسترده آنها تحرکی در دانشگاهها ایجاد کند ، نه اینکه در انتظار قرصهای مسکن دولت باشند ! البته این دولت بموازات برنامه ای که برای دانشجویان دارد ، با گروه اقتصادی و امنیتی خود ، برنامه های دیگری برای ایجاد فضای مناسب و سودآور برای دوستان سرمایه دار خود نیز دارد . بدیهی است که سیاست اقتصادی دولت در جهت رفع بخشی از مشکلات کارگران نخواهد بود ، زیرا که در تضاد منافع با سیاست اقتصادی دولت و حکومت خواهد بود . سیاست انتظار برای کارگران نیز از طریق بافتهای وابسته کارگری همچون خانه های کارگر و انجمنهای اسلامی نیز تبلیغ خواهد شد تا اعتراضات  گسترده کارگران که برعکس سکوت دانشجویان ، دامنه دارتر است کنترل گردند . بطور قطع دولت و دیگر جناحهای حکومت خواهند توانست با سیاستهای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی درپیش با کمترین خسارت به توافق با غرب در مورد پروژه هسته ای و سایر مسائل منطقه ای ، بپردازند ، اگر اعتراضات کارگری و دانشجویی و دیگر اقشار را کنترل نمایند .   

 

 دولت روحانی برای پیشرفت و استحکام دولت خود نیاز شدید به همراهی جناح های اصولگرایی همچون لاریجانی ، موتلفه ، روحانیت سنتی و بخشی از دفتر ولایت فقیه و سپاه دارد و طبعا باید امتیازهایی در این جهت به آنها بدهد . بیجهت نیست که برخی از اعضای کميسيون امنيت ملی مجلس از شورای عالی امنيت ملی خواسته اند تا پرونده هسته ای در وزارت امورخارجه با نظارت مجلس پیگیری شده و نماینده ای از مجلس در مذاکرات شرکت نماید . سخنان مخالف افراد تندرو چه وابسته به باند مصباح و دیگر اصولگرایان تندرو ، سردبیر کیهان و برخی ازائمه جمعه و چه منوط به فرماندهان تندرو سپاه در مورد نرمش روحانی و ظریف در مقابل همتایان آمریکایی و  محکوم کردن بمباران شیمیایی حتی اگر توسط دولت اسد باشد ، نشان از استقامت تندروان برای نباختن جنگ قدرتی است . مصباح یزدی در تازه ترین اظهارنظر خود گفته است، هنوز هم دستهای مرموزی در داخل که برای منافع خود با خارج در ارتباط هستند ، وجود دارد . با توجه به مبهم و کوتاه بودن این ادعا ، میتوان پیش بینی کرد طی هفته های آتی بر وسعت این ادعاها افزوده خواهد شد .

 

در مقابل تایید مذاکرات بسمت توافق با غرب و رفع تحریمها از طرف اکثریت مجلس با رهبری لاریجانی ، سران موتلفه ، روحانیت سنتی و دیگر اصولگرایان روبرو شده است . سردار فیروزآبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح طی سخنانی اظهار داشت ؛ یکبار دیگر عقلانیت روحانیت شیعه در چهره رئیس جمهور اسلامی در سازمان ملل متحد درخشید و در چارچوب و در کلام نقض رهبر انقلاب عزت ، حکمت و مصلحت را در جهان به کرسی نشاند . وی همچنین گفت آقای رئیس جمهور ، مواضع صریح و انقلابی و حق طلبانه و مستحکم ملت ایران را به جهانیان نشان داد ، سخنان مقام محترم ریاست جمهوری یک پیام داخلی هم داشت ، آنجا که گفت مخالف را نه تنها باید تحمل کرد که باید با او کار کرد . روزنامه جمهوری اسلامی در سر مقاله خود نوشت ؛ اگر مخالفان بخواهند دست از افراط بردارند و اهل اعتدال باشند باید به نقاط قوت سفر رئیس‌جمهور و اقدامات برجسته وی نیز توجه کنند . بدیهی است که برخی از سران اعتدال گرا ، اصلاح طلب بهمراه رفسنجانی و خاتمی تلاش دارند ، اگر حتی در این مرحله سهمی از قدرت نبرند ، حداقل جناح تندرو را از قدرت انحصاری بزیر کشند . رفسنجانی در گفت‌وگویی با فصلنامه مطالعات بین‌المللی اعلام کرد با سبکی که الان داریم که با آمریکا نه حرف بزنیم و نه رابطه داشته باشیم ، قابل تداوم نیست . مگر اروپا با آمریکا ، چین با آمریکا و روسیه با آمریکا چه تفاوتی از دید ما دارند ؟ اگر با آنها مذاکره داریم ، چرا با آمریکا مذاکره نکنیم ؟ معنای مذاکره هم این نیست که تسلیم آنها شویم ، مذاکره میکنیم اگر مواضع ما را پذیرفتند یا ما مواضع آنها را پذیرفتیم ، تمام است . وی همچنین در سایت خود نظر خمینی را مبنی بر حذف شعار مرگ بر آمریکا را مطرح کرد و زمانیکه با هجوم شدید همه اصولگرایان قرار گرفت ، گفت که این جمله نباید در این برهه منتشر میگردید تا فضای تشنج را برای سوء استفاده جناح تندرو ببندد .

 

بدیهی است که جناح تندرو از طریق فرماندهان سپاه ، تلاش خواهند کرد تا ضمن توجیه نرمش قهرمانانه خامنه ای ، خللی در توافق با غرب ایجاد کنند تا مجددا قدرت را انحصاری در دست گیرند . وزير دفاع و پشتيبانی نيروهای مسلح با تاکيد بر اينکه جمهوری اسلامی هرگز مذاکره بعنوان طرف ضعيف را نمیپذيرد ، خاطرنشان کرد که کشور در اوج عزت و اقتدار آماده مذاکره است . سردار حسين دهقان در گفت‌وگو با برنامه شبکه خبری العالم درباره چگونگی عمل به نرمش قهرمانانه در ارتباطات بين‌المللی گفت ؛ مقام رهبری قبلا نيز درباره سياست خارجی سه اصل عزت ، حکمت و مصلحت را مطرح کردند که شايد سياست نرمش قهرمانانه تعبيری از همان سه اصل باشد . وی با بيان اينکه نظام سلطه دلسوز نظام ما و منافع کشور نيست بلکه بدنبال منافع خودش است ، سياست نرمش قهرمانانه به اين معنی است که طرف مقابل بايد بپذيرد در شرايط برابر ، بدون تحميل هر موضوعی به ما و بدون تعدی به حقوق رسمی شناخته شده برای هر نظام سياسی در قانون بين الملل بر سر ميز مذاکره بنشيند. اگر اين شرايط فراهم باشد ، ما مشکلی با مذاکرات نخواهيم داشت و سياست نرمش قهرمانانه برای همه ارکان نظام لازم‌الاجراست . دو فرمانده ارشد سپاه پاسداران در نخستین روز از هفته موسوم به دفاع مقدس به سياست‌های آمريکا در خاورمیانه حمله و تهدید کردندکه سپاه تسلیحات لازم برای نابودی ناوهای آمریکا را در خلیج فارس دارد . ابراهیم جباری فرمانده سپاه حفاظت ولی امر درباره محمد خاتمی ٬ حسن روحانی و اصلاح‌طلبان به صراحت اعلام کرده که سپاه پاسداران و جمهوری اسلامی با محمد خاتمی و اصلاح‌طلبان مشکل دارند . وی گفته که والا خاتمی و امثالهم کوچکتر از آن هستند که با آنها دهان به دهان شویم . وی در بخش دیگری از سخنان خود به نیرو‌های حزب‌الله درباره طردحسن روحانی هشدار داده و گفته بچه حزب‌اللهی‌ها حواسشان را جمع کنند و نگذارند احزاب دیگر ؛ مفت خورهای نظام و ضد انقلابها آقای روحانی را برای خود مصادره کنند . عبداللهی رئیس قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا میگوید ؛ سپاه هیچ وقت رقیب نیست و هیچ وقت عرصه را بر بخش خصوص تنگ نمی کند و فقط بر اساس رسالت خود انجام وظیفه می کند .

 

بنابراین خواسته و یا ناخواسته در جران توافق با غرب ، موضوع سلطه فرماندهان سپاه علاوه بر نظامی بر ارکان اقتصادی و اجتماعی و سیاسی نظام باید مورد تجدید نظر قرار گیرد . بیجهت نیست که روحانی و لاریجانی ضمن دفاع از وظیفه سپاه در حفظ و تثبیت نظام ، از آنها میخواهند که بیشتر به وظایف نظامی پرداخته و تنها در پروژه های معدود اقتصادی شرکت کنند که از آنها خواسته میشود . فرماندهان سپاه تنها زمانی میتوانند ادامه کنترل اقتصادی و سیاسی کشور را در دست داشته باشند که دولتی همچون احمدینژاد آنها را در کارهایشان چه قاچاق مواد مخدر و محصولات مورد نیز کشور باشد و چه کنترل پروژه های اقتصادی از طریق رانت و قدرت نظامی باشد . علاوه بر حوزه اقتصادی فرماندهان سپاه بویژه قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس طراح اصلی سیاستهای منطقه ای رژیم است که اگر کنترل نگردد ، حتی توافق برسر پروژه هسته ای نیز مشکل پیدا میکند .دکستر فيلکينز روزنامه نگار آمريکائی و برنده جايزه پوليتزردرسال ۲۰۰۹ که به خاطر پوشش اخبار جنگ در عراق و افغانستان شهرت دارد ، درمقاله ای بيست و دو صفحه ای تحت عنوان فرمانده اسرار آميز در هفته نامه نيويورک مینويسد ؛ مهمترين فرمانده نظامی در جنگ داخلی سوريه کسی جز سرلشگر قاسم سليمانی نيست . نويسنده مقاله از قول يک مامور پيشين سيا در عراق میگويد در حال حاضر سليمانی تنها و مقتدرترين مامور مخفی در خاورميانه است . او که در پانزده سال گذشته  فرماندهی نيروی قدس را بعهده داشته ، تلاش کرده است که اوضاع موجود در خاورميانه را بنفع ايران تغيير دهد ، چه به  صورت دلال قدرت و چه بعنوان يک فرمانده نظامی با توسل به ترور رقيبان ، مسلح کردن متحدان و در يک دوره ده ساله هدايت شبکه ای از گروه های ستيزه جو برای کشتن صدها آمريکائی در عراق را داشت . ماموران و جاسوسان نيروی قدس در اقصی نقاط دنيا پراکنده اند و هزاران نفر از افراد اين نيرو بعنوان مشاور در سوريه بسر میبرند . بر پايه اين گزارش قاسم سليمانی در اوت ۲۰۱۲ بيک ديپلمات عراقی گفته است؛ ارتش سوريه بی خاصيت است ومن با يک تيپ بسيجی میتوانم تمام اين کشور را فتح کنم . سليمانی ازدوست قديمی خود سيد حسن نصراله خواست که دو هزارنفر از شبه نظاميان حزب الله را  بکمک قوای بشار اسد بفرستد و در جريان آزاد سازی قصير دهها عضو حزب الله و دستکم هشت افسر نيروی قدس جان خود را از دست دادند . در اوائل سال ۲۰۰۸ جلال طالبانی ریيس جمهور عراق يک تلفن دستی را که حاوی يک پيامک خطاب به ژنرال ديويد پتریوس فرمانده نيروهای نظامی آمريکا وهمپيمانان اين کشوردرعراق بود ، بوی داد . در اين پيام قاسم سليمانی میگويد ؛ ژنرال پتریوس عزيز ، شما بايد بدانيد که من ، قاسم سليمانی ، سياست ايران را در قبال عراق ، لبنان، غزه و افغانستان کنترل میکنم .

 

دولت روحانی باید با کسری يک هزار ميليارد تومانی بودجه ، مشکلات بیکاری میلیونی و مسائل دیگر ، بتواند با کنترل تندروان و بویژه فرماندهان سپاه به رفع تحریمها در مقابل کوتاه آمدن در مورد غنی سازی و کنترل پروژه های هسته ای تن دهد . روحانی میگوید ؛ ببینید اصلِ اینکه بین ایران و ایالات متحده باید تنشها کاهش یابد از دید این دولت کار درست و مثبتی است . میدانید که بی‌اعتمادیهای بسیار زیادی بین دو دولت وجود دارد ، از دید جمهوی اسلامی و مردم ( ؟ ) ، دولت آمریکا سیاستهایش نسبت به کل منطقه ما و از جمله کشور اشتباه بوده ، اما در عین حال ما باید نگاهمان به آینده باشد . اولین قدم اینستکه ما بتوانیم این اعتماد را از نو بسازیم ، من از مجموع پیامها و نامه‌هایی که بین من و آقای اوباما تبادل شده به این نقطه نظر رسیدم که نقطه آغاز ، موضوع هسته‌ای ایران است . اگر ما در مذاکراتمان نسبت به بحث هسته‌ای ایران در یک زمان کوتاه معقول به نتیجه نهایی برسیم ، راه برای مذاکره در سایر زمینه ها باز خواهد شد . بنابراین پیشنهادم این است که دو طرف همه‌ انرژی دیپلماتیک‌ و مذاکراتی‌شان را برای حل و فصل این مساله بگذارند . یکی دیگر از مسائلی که سیاستهای اقتصادی و سیاسی بین المللی

 

اثر دارد ، رابطه جمهوری اسلامی با چین و شوروی پس از رابطه با آمریکا و غرب است . بدیهی است که دولت روحانی چنانچه از سخنان رفسنجانی در مورد اینکه چه تفاوتی بین قدرتهای شرقی و غربی است ، باید خودرا از انحصارات قدرتهایی همچون چین و سهرووی رها سازد تا مجبور نگردد بهای محصولات بی کیفیت آنها را بپردازد . سلمان صفوی برادر یحیی رحیم صفوی فرمانده سابق سپاه پاسداران و دستیار ارشد نظامی ولایت فقیه که روزنامه بهار او را رئیس مرکز بین‌المللی صلح معرفی کرده است ، در یادداشتی تاکید کرده که روابط متقابل ایران با روسیه و آمریکا باید کارشناسی شود تا مشخص شود زمان تصحیح افتادن در دامان شرق و بازگشت به سیاست توازن در روابط بین‌المللی فرا رسیده است . وی گفته باید ضمن مذاکره با آمریکا به باج دادن به شرق به ویژه باج دادن به روسیه پایان داد .

 

سرانجام باید گفت که همه تغیرات در جناحهای نظام ، تنها برای حفظ جمهوری اسلامی در مقابل خطر جنبشهای کارگری و دموکراتیک است و قدرتهای بزرگ چه غربی و چه شرقی همواره پشتیبان نظام میباشند . در مذاکرات اخیری که همه قدرتها نسبت به آن اظهار خوش بینی میکنند ، جایی برای حقوق بشر و دموکراسی وجود ندارد . اکثر گروههای اپوزیسیون خارج کشوری نیز بیشتر بنابر تغییر در سیاست جناحهای حکومت و یا عملکردهای قدرتهای بزرگ ، سیاست خودرا اتخاذ کرده و سعی دارند نقش آلترناتیو را بازی کنند . اما دموکراسی و تغییر نظام تنها از طریق حرکت جنبشهای داخلی امکانپذیر است و طبعا مکانیزم اپوزیسیون خارج کشوری میتواند تاثیر گذارباشد . اگر اعتراضات کارگری گسترده بوده ولی فاقد نهادهای مستقل است ، متاسفانه حرکت دانشجویان و سایر اقشار در رکودی رنج آور بسر میبرد . دانشجویان باید به اعتراضات گسترده جهت آزادی فوری زندانیان ، برگشت همه دانشجویان و استادان اخراجی و آزادی تشکل دست زنند تا زودتر از آنکه دیر گردد ، به سیاستهای دولت در تحکیم نظام پی برده و بتوانند به امتیازاتی برسند . دانشجویان باید بهمراه روشنفکران تفکر اصلاح طلبی را از جامعه بزدایند تا قادر باشند اقشار وسیعی را که دیگر اعتمادی به تغییر ندارند را بحرکت درآورند . بدیهی است که حرکت اعتراضی دیگر اقشار چه در جهت آزادی جنسیتی و چه در جهت آزادیهای فرهنگی ، نژادی ، رسانه ای ، قضایی ، اینترنتی ، محیط زیست ، حفظ آثار باستانی و دیگر موارد نیز در جهت اعتلای جنبش دموکراتیک تاثیر فراوان دارند . تنجه ایجاد تشکلات مستقل کارگری ، دانشجویی و دیگر اقشار است که قادر است در مقابل بافتهای نیرومند کارگری ، دانشجویی ، نظامی و جناحی حکومت ایستادگی کرده و پیروز گردد .

 

 

 

محمد ایرانی آبان  ١٣٩٣